بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

"دعوت"، متفاوت ولی بی تاثیر

 

پیش دانشگاهی که بودم روزی خبر حامله شدن یکی از دخترهای مدرسه پچ پچ کنان در تمام کلاس ها پخش شد.  دوستانم می گفتند از روزی که پسر این خبر را شنیده خودش را گم و گور کرده است و دختر هم می گوید هیچ راهی جز خودکشی ندارد.همان روز، دوستان صمیمی دختر به همه کلاس ها رفتند و از همه خواستند تا هر مبلغی که می توانند کمک کنند  تا جنین سقط شود. روز بعد پول خوبی جمع شد و دختر هم گویا بهانه ای پیش والدینش آورده بود تا چند روزی خانه نرود و در نهایت ماجرا ختم به خیر شد!

بعد از آن ماجرا هروقت چیزی درباره سقط جنین می خوانم یا می شنوم نا خوداگاه یاد آن دختر و موقعیتش می افتم. قبل از اینکه فیلم "دعوت" را ببینم هم داشتم به آن دختر فکر می کردم و اینکه چند مورد مشابه آن در روز برای دختران کشورم رخ می دهد و آنها چه عکس العملی به این موضوع نشان می دهند. اینکه حاتمی کیا بلد است چگونه احساس مخاطبان فیلم هایش را کنترل کند و شاید بتواند پدر و مادرهای حاضر در سالن را حداقل به این فکر وادار کند که گاهی حذف صحبت کردن با فرزندان و آگاهی دادن درباره برخی مسائل به آنها به قیمت از دست دادن جان فرزند و یک جان دیگر تمام می شود. اینکه چند جنین از بین این همه جنینی که در روز سقط می شود دلیل قانع کننده ای دارند و چگونه باید مانع سقط های بی مورد شد.

"دعوت" اصلاً آن فیلمی نبود که من منتظر دیدنش بودم.  در این فیلم فرض شده بود فقط زن و شوهرها هستند که دست به سقط جنین می زنند. موقعیت شغلی، فقر، پیری، خیانت و صیغه ای بودن بهانه های سقط جنین در این فیلم بودند ولی در نهایت مخاطب را به این نتیجه نمی رساند که این بهانه ها دلایل قانع کننده ای برای مانع ورود مهمانان ناخوانده کوچولو به این دنیا نیستند. فیلمی با چنین موضوعی می توانست تا مدت ها ذهن بینندگانش را درگیر کند ولی بعد از پایان فیلم چهره تمام کسانی که سالن سینما را ترک می کردند بی تفاوت بود. 

پ.ن: حالا دلم می خواد فیلم " کنعان " رو ببینم