بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

نقطه سر خط

1

حاضر؟... کلیک، همه بگن سیب... کلیک، همگی لبخند...کلیک، شاخ... کلیک، دستم تو دست تو، همش کنارهم... کلیک، عکس یادگاری، دسته جمعی... کی لی ک

 

2

کلاس 13، صندلی تکی های رنگ و وارنگ، تخته وایت برد خاکستری...پر

سلف، ناهار بد مزه، یه قلپ چایی، دو کلام گپ، 6 بار خنده...پر

نگاه من، سرخی تو، خنده ما، گریه اون...پر

من حاضر، اون غایب، استاد خسته نباشید، دانشجو خسته نیستم، جزوه، کنفرانس، خودکار بیک...پر

من، پ، ه، ر، س، ش، ن، ز،ح، م، ا...پر

دوران دانشجویی...پر؟

نظرات 15 + ارسال نظر
امیر حسین سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:08 ب.ظ http://360.yahoo.com/amir_shemshadi

آره خمچی پر جز دوستیها مون
جز خاطرات خوب
جز آدمهایی که نمیشه فراموششون کرد
آدمهایی مثل تو... :)

راست می گی. :)

محمد سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:18 ب.ظ

عجیب دلم گرفت , منو بردی به اون روزا
بهترین روزای زندگیم بود...

پنجره چوبی سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:36 ب.ظ http://amir365.blogfa.com

دوران دانشجویی.......
چه دورانی....
اصلا نمیخوام برگرده
دوران خامی.
به رفتار اون روز خودم خنده ام میگیره و حتی به اونایی که بیش از من شور و حال داشتن بیشتر.
جالب اینکه اون روزها پر از اعتماد بنفس بودم
نمیدونم کی به امروزم نیز خواهم خندید؟
اصلا زندگی همش پوزخنده!

حسام چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:06 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

من سال ۷۹ فارغ التحصیل شدم ولی از اون به بعد به هر دلیل موجه و غیرموجهی می رم دانشگاه... اصلا آدم یه حس نوستالژی خاصی نسبت به دانشگاه و دانشکده اش داره که به این آسونی ها از بین نمی ره.
حتی کسانی مثل پنجره جنوبی که اینقدر از دوران دانشجوییش متنفره بعد از گذشت چندین سال (بستگی به میزان تنفر داره) این حس رو پیدا می کنه.

محمد چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ب.ظ

سلام
چقدر قلم دلنشینی دارید... وقتی داستانهاتونو میخونم حس خوبی دارم.ساده و بدون ویرایش درست مثل دفتر خاطرات من !
باز هم بنویسید لطفا
وقتی بعد از چند سال رفتم دانشکدمون حسابی شوکه شدم
همه چیز عوض شده بود. حتی محل در ورودی! با قوه تخیلم خودم رو تو اون روزهای بادبادکهای شاد و بازیگوش حس کردم و زدم بیرون... دیگه هم نرفتم... وای که چقدر بی خیال بودم
با همه این حرفها من که دیگه دوست ندارم برگردم عقب ... میخوام زودتر تموم شه . اخه حوصلم سر رفته

سید ضیاء قاسمی پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ب.ظ http://yomgan.blogfa.com

سلام
ببخشید که دیر آمدم ولی در عوض همه نوشته ها را خواندم. کوتاه و پرمعنا یا به قئل قدیمی ها کوتاه و گزیده چون در

هوای دو نفره خیلی خیلی خیلی به دلم چسبید.

امیررضا پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.ostorlaab.persianblog.ir

وبلاگ خوبی دارید

یاد روزهای دانشگاه بخیر!
اون روزها دلمون به چی گرم بود الان انقدر سرمون گرمه که به گرمی دلمون یادمون رفته!
به من هم سر بزنید

پگاه پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ب.ظ http://koodaki.blogsky.com

:)
خب!

محسن پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ب.ظ http://after23.blogsky.com

دوران دانشجویی که پر نداره که. تا توی قبر با آدمه. ولم نمیکنه.
آخرین جلسه کلاسی را که با تایتل دانشجو حدودای سی و دو سه سال پیش توش بودم رو قبل از اتمام کلاس ترک کردم. برای اینکه پایانشو نبینم. و ندیدم.

نازلی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

از اون پر تر دوران دبیرستان هستش که هر وقت یادم می‌افته دلم براش یه عالمه تنگ میشه.
موفق باشید.

من اصلا تا الان دلم برای دوران مدرسه ام تنگ نشده!

محمد شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ

من هم از همه دوران تحصیلم تو مدرسه متنفرم و حاضر نیستم اصلا بهش فکر کنم. یه بچه خرخون و مغرور و تنبل و ... بین اونهمه همکلاسیهای شیطون و درس نخون و باحال!
از کل کلاسمون فقط منو و دو نفر دیگه دانشگاه دولتی قبول شدیم. رتبه من شده بود ۸۶۱ و من اونقدر عصبانی بودم که این ۸۶۰ نفر کی هستن که جلوی من هستن و حتما اشتباه شده ! چقدر احمق بودم! هیچوقت حسرت اون وقت رو نمیخورم.

وایییییییی چقدر درسخون بودییییییییییییییییی

پابرهنه تاماه شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ب.ظ http://baroun82.persianblog.ir

دهه!اینجاچرابیرنگه؟رنگش پریده چرا؟خب...مبارکه اینجوری که بوش میاد سرکارفارغ شدی ازدانشگاه وزدی توگوش کی؟ به هرحال تبریک.ایشالابامدرکش هم آب بخوری هم نون!!!

:))

محمد شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام
چرا چیزی نمینویسید؟) من هر روز سر میزنم ولی خبری نیست. حالتون که خوبه؟-)

اگر دوست داشتی ایمیلت رو برام بزار. بادوم آپ شد خبرت می کنم خودم. چون اینجا یه کم دیر به دیر آپ می شه.
مرسی خیلی لطف داری که به وبلاگم سر می زنی. منم کاملا خوبم

یاس سفیدم* شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

آخیییییییییییییییییییییییییییی


دلم برات سوخت


ولی خوب امروز رو بپا که پر نشه مهربون

محمد دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ب.ظ

m_otadi@yahoo.com
منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد